نقدی تند و تیز برای کتابی لذیذ!
تاریخ انتشار: ۴ بهمن ۱۴۰۱ | کد خبر: ۳۶۹۲۲۳۳۲
کتابم را با لذت نوشتم ولی گاهی حالم بد میشد!
محمود جوانبخت - نویسنده زخم روی زخم
نوشتن برای من مهم است و دوستدارم کتاب خوبی بنویسم. من تمام تلاشم را میکنم که خوبترین کتاب ممکن را بنویسم. مهدی قزلی از من خواست که کتاب ناداستانی برای نشر جامجم بنویسم. من مستندهای زیادی ساختهام که پشتصحنههای جذابی دارد.
بیشتر بخوانید:
اخباری که در وبسایت منتشر نمیشوند!
بههر روی من با آدمهایی مثل اینها طرف بودیم که در زمان جنگ به کمک ما آمدند و ما نیز در جنگ با داعش به یاری آنها رفتیم و حاجقاسم به فریادشان رسید.وقتی شروع به نوشتن کردم، تعدادی یادداشت داشتم و البته انبوهی راش یعنی فیلم ضبط شده برای فیلم مستند... این را بگویم که آنجا برای من تبدیل به وطن شده است دیگر. در همین سفر اربعین امسال از آنجا به سمت کربلا راهی شدم. گاهی حتی خواب آنجا را میبینم. برگردیم به ماجرای نوشتن این کتاب... ببینید یکسری تجربیات روزنامهنگاری پشت این کتاب است. از وقتی یادم است، دارم این قبیل موضوعات را مینویسم و الان دیگر حق ندارم که بد بنویسم. یک عمر است که از رنج و درد مینویسم. حتی ریتم نوشتنش را هم فکر میکنم که بلد شدهام و شاید هیچوقت نتوانم متن بیرگ و خنثی بنویسم. در دوره روزنامهنگاری هم همین بودم. راوی رنج و درد بودم. همیشه حس میکنم آن چیزی را که در دلم هست باید صادقانه و مستقیم بگویم. این کتاب یک زیرگونه است و همه چیز در آن هست و اگر خیالپردازی هم دارد، همان خیالاتی را شامل میشود که در محل واقعه بر ذهنم گذشته است. طبیعتا از برخی لوازم ادبیات خلاقه استفاده کردم تا «آن» و لحظات خودم را درست منتقل کنم اما در ذهنم این بوده که باید در آینده به کتاب من استناد هم بشود کرد.
همانقدر که ایران، کرد دارد، عراق هم ترکمان دارد و تعدادشان قابل توجه است و به گمانم تا به حال کتابی به زبان فارسی درباره این قوم، نوشته نشده است. البته مهم نیست که این کتاب اولین باشد یا نه، ولی این هم میتواند یک شاخص باشد. سعی داشتم که اطلاعات جغرافیایی را هم برای مخاطب در کتاب توضیح بدهم. البته فکر میکنم مستندنویسها مثل سابق نیاز نیست پاورقی فراوانی برای کتابشان بنویسند، چرا که دسترسی به اینترنت و اطلاعات موجود است و فکر کردم که کتابم را در این وضعیت گرانی کاغذ، حجیمتر نکنم!
من کتابم را با لذت نوشتم و گاهی هم از اتفاقاتی که مجبور بودم بنویسمشان، حالم بد میشد. برخی دوستان میگفتند نقطه قوت کتاب، حضور من به عنوان نویسنده است. کتاب یک حرف مرکزی دارد و آن هم ماجرایی است که در آن سرزمین اتفاق افتاده و من رفتم تا آن ماجرا را اول برای خودم کشف کنم و بعد خوانندگان را هم در این کشف شریک کنم...
توجه کنید هر فرم و شیوهای برای نوشتن، غایتش تأثیر روی مخاطب است. من تمام تلاشم را کردم تا با این فرم بیشترین تاثیر را بر مخاطب بگذارم... مثلا درباره حضور خودم در کتاب، برخی میگفتند حضورت کم است. من در جایی از کتاب به مخاطب میگویم، یک ماجرا را از قول چند نفر پیگیری میکنم و آن را هم شریک میکنم در این جستوجو و طبیعتا این استناد اثر را بالا میبرد. دومین کارکردش این است که در مستند ما کات میزنیم تا ضرباهنگ کار بالا برود و در کتاب هم با این مسأله روبهرو بودم و میخواستم خرده ماجراها را مثل پازل بچینم. طبیعتا فکر میکردم تداعیهای من به پیشبرد ماجرا کمک میکند. وقتی وارد شهر ویرانی مثل بشیر شدم، یاد خرمشهر افتادم و آنجا برایم تداعی شد. کتاب 14 فصل دارد که فصل اول آن درباره دو ماجراست، ماجرای معصومه و نرجس و ماجرای مرتضی. فصل اول و آخر کتاب، فرم داستانی دارد و گمان کردم با این شگرد افتتاح و بدرقه خاصی برای مخاطب تدارک دیدهام... .
«زخم روی زخم» مولتیمدیا است
محسن باقری - نویسنده و منتقد
کتاب «زخم روی زخم» با این اسم اگزیستانس (وجودگرا) با فصلهایی با اسمهایی همینگونه، با نثری ساده و صمیمی درباره مردمانی سادهتر و صمیمیتر، نویسندهای دغدغهمند با ذهنی سیار و سیر و سلوکی علیه ظلم و ستم؛ گزارشی است از جراحتهای آن مردمان؛ کتابی خواندنی از محمود جوانبخت. کتابی خواندنی که با مخاطبش حرف میزند. فرمی که انتخاب کرده، فرم حرفزدن است. شیوه نوشتار بر خلاف شیوه دربستی (مثل تاکسی دربستی) رفت و برگشتی است. خاطرهها تداعی میشود؛ روایتها رؤیت شده و پازلها ساخته میشود و قطعات که خردهدردها و خوردهزخمها باشند، به درستی به هم وصل میشوند و گاهی دوخته و گاهی بخیه. ذهن نویسنده خطی نیست؛ خطخطی است. روایت آدمهایش آدمیت میسازد و با این که افسار قلم را آگاهانه گاهی شل میکند و عصبانی میشود؛ حد نگه میدارد؛ چرا؟ چون خشونت، خشونت میزاید و خشاب خشونت را باید خالی نگه داشت. نویسنده مستندساز اغلب، قابها را خوب قاپیده. زخم روی زخم با فهم و توجه رسانهای یک نقطه اتصال یا کانون داغ است برای دو ملت از مجرای یک زبان که همان زبان آذری است. نثر نویسنده سریع، شتابآلود و در تکاپو است و «گیر» و مخصوصا «گور» ندارد و اغلب، فستموشن (حرکت تند) است. مساله من با نویسنده این کتاب این است که در نوشتن مستقر نمیشود. یعنی خودش را آنقدر درگیر کارهای اجرایی میکند که نمیتواند زیاد بنویسد و بارها گفتهام که این نویسنده کاندیدای نوشتن یک کتاب شاهکار و بزرگ است. و همین مساله نقصهایی را برای کتاب ساخته. کتاب هم گزارش است، هم سفرنامه و هم روایت و اساسا مولتیمدیا است، یک چیزی کم دارد؛ و آن هم نسخه صوتی کتاب است چون کتاب به صورت گفتاری دارد با مخاطب حرف میزند.
نویسنده در گزارش، روایت و سفرنامه که کتابش همزمان هر سه را دارد، نظرها و اظهارشان از مجرای توصیفات و دیالوگها را اساسیتر به جان مخاطب مینشاند. توصیفهای کتاب اغلب خوب، ادبی، حس و جاندارند. اظهارنظرها اغلب بیانیه، تکراری و کلیشهای است. روایتها و توصیفها خوب است اما جایی که نویسنده اظهار نظر و تحلیل میکند، در آنجاها نسبت به موضوع، اکستریم لانگشات (نمای کاملا دور و بسیار باز که یک فاصله دور را به چشمان بیننده و مخاطب پیوند میزند) است. صدای واگویههای ذهن نویسنده و تصویرهای برآمده از آن، دلنشین و مؤثرند و صدای ترق و تروق زبان نویسنده، بیاثر. مثل صفحه 62 کتاب که اتفاقا به درد کسانی میخورد که داستان کوتاه دوست دارند. دارد به یک سگ نگاه میکند و میگوید ای کاش میشد با این سگ مصاحبه کنم چون خیلی از روایتها را دیده است.
وقتی شما کشتار به این بزرگی در میان ترکمانان را با عبارتهای رسمی مثل بریتانیای منحوس بیان میکنی، ماجرا را خراب میکنی و به من اجازه نمیدهی که به لایههای درونیترش بروم. اینجاست که ترق و تروقهای زبان نویسنده مشخص میشود. البته هر کتابی که فرم خودش را صحبت مستقیم با مخاطب در نظر گرفته و اتفاقا نویسنده در زخم روی زخم در این فرم، موفق است؛ یک سری اضافات و افاضات هم در آن رخ میدهد. نویسنده گان فاصلهگذاری برشتی میکند و با کسانی که نویسنده هستند، صحبت میکند. انتخاب این فرم طبیعتا نویسنده را در شرایط خاصی قرار میدهد. جانور خطاب کردن داعش کاری از پیش نمیبرد اما بعد از صحنه آن سگ (صفحه 62 و 63) که خیلی به دل مینشیند، ناسزاهایی که میآید، معنادار و مؤثر میشوند.
کتاب قبلی محمود جوانبخت، گزارش اندوه بود و این کتابش، گزارش جراحت است و مساله آن رِنج سنی و رَنج سنی مخاطب هم هست. چگونگی حرف زدن با نسل امروز مهم است. این کتاب همیشه برای نسل جوان است که مثلا 17 تا 27 سال معنی میشود. جوان در آن سن یکسری چیزها را ندیده است و آن چیزها باید برایش در کتاب، ساخته بشود. پاشنهآشیل این سبک در نوشتن یعنی حرفزدن با مخاطب، میز مونتاژ است. من در کتاب قبلی محمود جوانبخت هم این مشکل را داشتم که در تدوین نهایی، کتابش ویرایش نشده بود.
چند جا وضعیت داعش با تاریخ اسلام مقایسه میشود که به جان مخاطب نمینشیند. ما خوشبختانه با نویسنده روبهرو هستیم. محمود جوانبخت اولترا نویسنده است؛ و گاهی احساس میکنم انگار دارد با کسی لج «ضد نوشتن» میکند. همین مقایسه با تاریخ اسلام، یک جمله خوب دارد که یک آدم نشسته و دارد به کاروان شام نگاه میکند.
دال مرکزی زخم روی زخم این است که داعش برای نابودی شیعه درست شده است اما موضوع هیچ کجای کتاب تبیین نمیشود. شاهجمله کتاب، این است که «تاریخ عراق، تاریخ خیانت است» و نویسنده باید این را تشریح کند.محمود جوانبخت کانالی را بین آذریهای ایران و آذریهای عراق زده که میتواند یک مجرای مناسب فرهنگی باشد.
تکلیف نویسنده با خود و خوانندهاش مشخص است
سمیه جمالی - نویسنده و منتقد
من براساس گفتههای نویسنده میگویم، گاهی نویسنده از دیدههای خودش روایت میکند و گاهی هم روایت به صورت سومشخص بیان میشود. وقتی نویسنده روایت فرد دیگری را میگوید اصلا نباید دیده شود اما وقتی نویسنده روایت خودش را از سفری که رفته مینویسد، باید نویسنده را ببینیم و البته مقدار و میزانش مبتنی بر اقتضائات موضوع، فرق میکند.درباره خشونت هم به نظرم روایت میتواند قضاوتگر یا خونسرد باشد، نویسنده «زخم روی زخم» خواسته از روایت خونسرد استفاده کند و اتفاقا اینگونه روایت ماندنیتر است. روایت خشن و داغ، ممکن است ابتدا خیلی تأثیرگذار باشد اما روایت خونسرد، بیشتر در ذهن میماند.نویسنده در این کتاب، پرچمش را در جایی نصب کرده و تکلیفش را با خودش و خواننده مشخص کرده است؛ یعنی نمیخواهد قضاوت را به عهده مخاطب بگذارد.
«زخم روی زخم» کتاب مهمی است
میثم رشیدی مهرآبادی - نویسنده و منتقد
در این که این کتاب مهم است شکی نیست، هم به این خاطر که اولین کتاب درباره ترکمانان عراق است و هم از این منظر که ناشر سختگیری مثل جامجم به مدیریت آقای مهدی قزلی آن را منتشر کرده است. اما چند «ای کاش» هم دارد؛ به نظر من مقداری از کتاب، اضافی است؛ جاهایی که نویسنده اتفاقات پیشآمده برای خودش را تعریف میکند و من به عنوان خواننده در این دوگانه گیر میکنم که «زخم روی زخم» شرح سفر محمود جوانبخت است یا شرح حالات و مظلومیت ترکمانان عراق؟! تا میآیم محو وضعیت آنها شوم، ناگهان میبینم بارش باران و انداختن کاپشن روی دوربین، موضوعیت پیدا کرده و نخ تسبیح من را پاره میکند. من نمیدانم با یک سفرنامه روبهرو هستم یا با یک گزارش توصیفی؟ البته نویسنده همه این موارد را در مقدمه میآورد که هنرمندانه از این قضاوت خوانندگان دوری کند اما به نظر من به ژانر سفرنامه نزدیکتر است و باز نظر من حق کسی که 78 هزار تومان پول میدهد این است که نقشهای دوصفحهای و یک عکس هوایی واضح در کتاب ببیند و لااقل موقعیت شهرها و روستاهای اطراف در نسبت با کرکوک را متوجه شود.
در بخش تصویر هم این کمبود وجود دارد. اگر بنا بوده که ما همه تصویرسازیهای کتاب را در ذهنمان انجام دهیم، چرا بخش تصاویر به کتاب الصاق شده و اگر قرار است ما بخشی از تصاویر را هم ببینیم و نویسنده، خودش تصویربردار هم هست، چرا اینقدر عکسها ناقص است و از خیلی از شخصیتها عکسی نمیبینیم؟ به نظر من حتی جا داشت که بخشی از فیلمها در سایت انتشارات قرار میگرفت و کیوآرکدش برای دیدن خوانندگان در صفحات کتاب درج میشد.
چون ما قبلا کتابی از محمود جوانبخت با نام «گزارش اندوه» خواندهایم که در نشاندادن موفق بوده، در این کتاب هم انتظار داشتیم که جنایات داعشیها را به جای تعریفکردن نشان بدهد. تیزی چاقو و فواره خون باید توی صورت منِ خواننده پاشیده شود که این اتفاق نمیافتد. به نظر من حاج محمود جوانبخت، از جملات بلند استفاده کرده و اگر جملات کوتاهتری مینوشت، تکان اصلی را در فصل اول به من میداد. ناظر به همین موضوع میگویم که یکسوم کتاب زیادی است.
حضور نویسنده در روایت، هیچ کمکی به پیشرفت آن نکرده و به عنوان دستانداز عمل میکند. برای ما، همین که روی جلد، نام محمود جوانبخت را میخوانیم کافی است و در ادامه باید ما را به جای دوربین، روی سهپایه بکارد و با چشم ما فیلمش را بگیرد؛ در حالی که ما کنار فیلمبردار و دوربین و سهپایه قرار میگیریم و حواسمان پرت میشود که تصویر داخل لنز را ببینیم یا وضعیت فیلمبردار و حاشیههای مستند را؟ این کتاب در 128 صفحه میتوانست به نحوی کوبنده بشود که من بگویم اگر کسی ناراحتی قلبی دارد، این کتاب را نخواند. بریدن گلوی مرتضی در فصل اول کتاب، یک قربانی برای شروع خوب کتاب است اما اصلا احساسات من را برنمیانگیزد و از عهده کارش برنیامده. پشت صحنه کتاب هم بیشتر از این که کارکردی داشته باشد، حواس را از موضوع اصلی پرت کرده است. هنر نویسنده میتوانست این باشد که من را با چشمان بسته از تهران به «تازهخورماتو» و «بشیر» ببرد و من آنجا از ترس به خودم بلرزم اما این اتفاق رخ نمیدهد.
دو نفر مشخصا در روند کتاب، کمکاری کردهاند. یکی ویراستار کتاب که یا به نویسندهاش احترام گذاشته یا از او ترسیده است چون اصلا در آن دست نبرده است. دومین نفر هم ناشر است که در نگاه ما، فرد سختگیری است که تا جایی که میشود، اضافهها را حذف میکند اما در «زخم روی زخم» این کار را نکرده. اگر این کتاب بخواهد به یک اثر مانا تبدیل شود، حتما نیاز به ویراست دوم دارد. البته الان آنقدر هزینههای زینک و چاپ زیاد شده که حتما باید چند چاپ از کتاب بگذرد تا بشود آن را با ویراست جدید منتشر کرد. ما کتاب دیگری در این انتشارات داریم با نام «ویولونزن روی پل» که در روایت، بسیار گزیدهگو است و هیچ کجای آن را نمیشود حذف کرد. «زخم روی زخم» هم باید تا جایی لاغر شود و چربیهای اضافیاش گرفته شود که بشود همین ویژگی را به آن نسبت بدهیم و بگوییم از هیچ کجای کتاب نمیشود چیزی را حذف کنیم، چون همه چیز به اندازه و قاعده است.تاکید نویسنده بر مستندبودن کتاب، در همدلی و همراهی من با ترکمانان، فاصلهگذاری میکند. من قرار نیست کتاب ترکمانشناسی بخوانم و حتی قرار نیست به آنجا سفر کنم و فقط قرار است از صدها کیلومتر دورتر، با آنها همراهی و همدلی کنم که کتاب،در این موضوع هم توفیقات زیادی ندارد. گاهی هم نویسنده اطلاعات را به متن کتاب آورده که میتوانست از آنها در پاورقی استفاده کند.
منبع: ضمیمه قفسه کتاب روزنامه جامجم
منبع: جام جم آنلاین
کلیدواژه: کتاب نقد داعش زخم روی زخم برای خودم نظر من کتاب هم فصل اول
درخواست حذف خبر:
«خبربان» یک خبرخوان هوشمند و خودکار است و این خبر را بهطور اتوماتیک از وبسایت jamejamonline.ir دریافت کردهاست، لذا منبع این خبر، وبسایت «جام جم آنلاین» بوده و سایت «خبربان» مسئولیتی در قبال محتوای آن ندارد. چنانچه درخواست حذف این خبر را دارید، کد ۳۶۹۲۲۳۳۲ را به همراه موضوع به شماره ۱۰۰۰۱۵۷۰ پیامک فرمایید. لطفاً در صورتیکه در مورد این خبر، نظر یا سئوالی دارید، با منبع خبر (اینجا) ارتباط برقرار نمایید.
با استناد به ماده ۷۴ قانون تجارت الکترونیک مصوب ۱۳۸۲/۱۰/۱۷ مجلس شورای اسلامی و با عنایت به اینکه سایت «خبربان» مصداق بستر مبادلات الکترونیکی متنی، صوتی و تصویر است، مسئولیت نقض حقوق تصریح شده مولفان در قانون فوق از قبیل تکثیر، اجرا و توزیع و یا هر گونه محتوی خلاف قوانین کشور ایران بر عهده منبع خبر و کاربران است.
خبر بعدی:
معرفی چند اثر خواندنی که در نمایشگاه کتاب تهران عرضه میشود/ از «نامهای به آسمان» تا «تاکسیسواری»
به گزارش قدس، امسال سی و پنجمین دوره نمایشگاه بینالمللی کتاب تهران در حالی برگزار میشود که از چندی پیش تب و تاب برگزاری آن میان اهالی کتاب دیده میشد. از وزارت ارشاد و مصاحبههای وزیر و معاون فرهنگی در خصوص جزئیات برگزاری نمایشگاه این دوره گرفته تا حضور ناشران، نویسندگان و کتابفروشان و بازتاب اخبار مربوط به نمایشگاه در رسانهها.
به گفته علی رمضانی، قائممقام و سخنگوی نمایشگاه کتاب حضور ۲هزار و ۶۱۹ ناشر در نمایشگاه کتاب قطعی شده است. البته دو روز گذشته اعلام شد ۲۵۰ ناشر دیگر هم در مراحل قطعی شدن هستند که اگر حضورشان امکانپذیر نبود به بخش مجازی اضافه خواهند شد. از این جهت امید میرود امسال با حضور و همراهی تعداد بیشتری از ناشران، نمایشگاهی متفاوت از این چند سال اخیر را تجربه کنیم. امروز سی و پنجمین دوره نمایشگاه کتاب تهران در مصلی آغاز به کار میکند. این دوره از نمایشگاه تا ۲۹ اردیبهشت به مدت یک هفته از ساعت ۱۰ تا ۲۰ میزبان بازدیدکنندگان و مشتاقان کتاب و کتابخوانی خواهد بود. امروز سراغ نویسندههایی رفتیم که با اثری تازه در نمایشگاه حضور دارند؛ چهرههایی که شاید برای جشن امضای کتاب، رونمایی و دیدار با مخاطب در غرفه ناشران حضور یابند و مخاطب را ترغیب کنند تا علاوه بر خرید از نمایشگاه مجازی، در نمایشگاه فیزیکی هم حاضر شود و در جریان روزمره زندگی ساعاتی غرق در کتاب، کلمه و نویسنده شود. مطمئناً اگر میخواستیم به همه نویسندگانی که با عناوین تازهشان در نمایشگاه امسال حضور دارند بپردازیم، این فهرست طولانیتر میشد ما به همین مقدار بسنده میکنیم.«نامهای به آسمان» شفیعی کدکنی شفیعی کدکنی از آن جمله مفاخر فرهنگی و هنری است که انتشار کتابش در سال گذشته با حاشیههای زیادی همراه شد. سرانجام کتاب «نامهای به آسمان» شفیعی کدکنی در روزهای آخر اسفند ۱۴۰۲ مجوز گرفت تا برای سال جدید انتشارات سخن آن را منتشر کند، کدکنی این کتاب را همراه مقدمهای درباره کارکرد شعر و رسالت او در قبال جامعه منتشر کرده است. به گفته او با اینکه شعر مثل دیگر هنرها و شاید هم بیشتر از آنها، در مرحله آفرینش از هر گونه قید و مسئولیتی میگریزد، اما در عمل وظیفه شعر همیشه این بوده آنچه را سیاست از انسان ربوده است، به او بازگرداند.
سهگانه «سجادیه» سیدمهدی شجاعی سیدمهدی شجاعی سالهاست در حوزه ادبیات دینی مینویسد. با این حال سال گذشته نسبت به برخوردهای قهری با اثر جدیدش گلایهمند بود، به همین دلیل نامهای خطاب به مسئولان وزارت ارشاد نوشت و بالاخره کتاب جدیدش با پیگیریهای شخص وزیر ارشاد- و جلسهای که با این نویسنده داشت- اجازه انتشار گرفت که توسط نشر «نیستان» در نمایشگاه کتاب امسال رونمایی خواهد شد.
حماسه سجادیه سهگانهای است که سیدمهدی شجاعی نوشته و قرار است در این سهگانه از امام سجاد(ع) روایتی داستانی ارائه کند. «تویی به جای همه» نخستین جلد این سهگانه است، جلد دوم این کتاب با عنوان
«اگر غم لشکر انگیزد» منتشر شد. «جز حکایت دوست» سومین مجلد از مجموعه حماسه سجادیه و مشتمل بر ۴۰ فصل است و همچون دو مجلد پیشین به واکاوی، روایت و تحلیل وقایع تاریخی دوران حیات پربرکت امام چهارم شیعیان، حضرت علی بن الحسین بن علی(ع) و سیره آن امام میپردازد. آنچه درباره این مجموعه خواندنی به شدت جلب توجه میکند سهل و ممتنع بودن کار نویسنده است.
سیدمهدی شجاعی کوشیده است با وفاداری تمام به نص صریح تاریخ، روایتی دیگر از زندگی و سیره امام سجاد(ع) در دسترس مخاطبان قرار دهد؛ روایتی که در عین بیانی روان و شیوا به بسیاری از ابهامهای تاریخی درباره آن امام(ع) و دوران حیات ایشان پاسخ میدهد.
«تاکسی سواری» سروش صحت سروش صحت سرانجام تصمیم گرفت یادداشتهای تاکسی سوار شدنش را که در روزنامهها منتشر میکرد و اتفاقاً با اقبال هم روبهرو شد در قالب کتاب منتشر کند.
مجموعه «تاکسی سواری» سروش صحت فروردین ماه امسال توسط نشر چشمه منتشر شد. این کتاب اکنون جزو پرفروشهای این نشر است و حتماً در نمایشگاه کتاب شاهد حضور صحت هم خواهیم بود که کتاب را برای مخاطبانش امضا کند و همان صف طویلی که روز جشن امضای کتابش مقابل کتابفروشی اردیبهشت شکل گرفت در روز حضورش در راهرو۲۶ سالن ناشران عمومی؛ مقابل غرفه نشر چشمه هم شکل بگیرد.
صحت در نخستین کتابش همان نگاهی را دارد که در فیلمها و سریالهایش او را با همان جهانبینی میشناسیم؛ نگاه خیامواری که در کتاب جدیدش هم دیده میشود.
«تاکسی سواری» شامل ۱۲۴ داستانک است که در این کتاب ما به همراه راوی در یک تاکسی نشستهایم و هر روز مسیری کموبیش ثابت را طی میکنیم. طی این مسیر اما هر بار مسافران جدید، رانندگان جدید و اتفاقهای جدیدی منتظرمان هستند و راوی نکتهپرداز و طناز کتاب ما را از وقایع آن روز آگاه میکند.
از دعوای زن و شوهری راننده تاکسی گرفته تا زلزلهای که آن روز آمده، از موضوع مرگ مارادونا تا مهاجرت اجباری جوانان، از خبر قتل یا خودکشی صفحه حوادث روزنامه، غمهای کوچک و بزرگ و حتی عشقهای نوجوانی و جوانی.
«دو دستی» منصور ضابطیان بسیاری منصور ضابطیان را با اجراهایش میشناسنداما هر علاقهمند به کتابی میداند ضابطیان هم مرد سفر است و هم نوشتن. سفرنامههای او و زبان روایی جذابی که در این سفرنامهها دارد آثار او را به چاپهای متعدد رسانده است. بسیاری از علاقهمندان به سفر خیلی از کشورهای دنیا را با سفرنامههای ضابطیان شناخته و لذت هم بردهاند. حالا آقای جهانگرد در روزهای آخر سال گذشته، سفرنامهاش به ژاپن را با عنوان «دو دستی» توسط نشر مون منتشر کرد.
کتاب «دو دستی» که در دسته آثار سفرنامهای و ناداستان قرار میگیرد، مربوط به سفر منصور ضابطیان در پاییز سال ۱۴۰۲ به ژاپن است. این نویسنده در سفری یکماهه به بعضی شهرهای ژاپن، مشاهدات خود را از آداب و رسوم این کشور نوشت. سفرنامه «دو دستی» شامل تمامی شهرهای ژاپن نمیشود و مقاصد نویسنده در این کشور، شهرهای توکیو، یوکوهاما، کیوتو، اوساکا، کوبه، نارا و هیروشیما بوده و او شرحی از حضورش در این شهرها را بهعنوان سفرنامهنویس نوشته است. این کتاب خواننده را با فرهنگها و خرده فرهنگهای مردم ژاپن آشنا میکند.
اما چرا عنوان کتاب «دو دستی» است؟ ضابطیان پاسخ داده: «در ژاپن هر حرکتی را باید با دو دست انجام دهید. این ماجرای دو دست در ژاپن خیلی اهمیت دارد».
«سنگ اقبال» مجید قیصری مجید قیصری از آن دسته نویسندگانی است که اگرچه بسیاری از آثارش با موضوع دفاع مقدس نوشته شده اما آثاری هم دارد که به مضامینی غیر از این موضوع پرداخته است آثاری مثل «گور سفید»، «سه کاهن»، «شماس شامی» و «شیر نشو». او حالا در اثر تازهاش «سنگ اقبال» به مواجهه مردم با خشکسالی میپردازد. در سرزمینی خیالی به نام «چهاردیوار» مردم با خشکسالی دست به گریباناند. بزرگان سرزمین برای نجات مردم ترفندهایی به کار بستهاند که به مرور منسوخ شده اما از باورهای خود دست نمیکشند و بر پیروی از قوانینی که وضع کردهاند اصرار میورزند. قربانی کردن جوانی دختران از جمله این باورها و قوانین است؛ بدعتی که براساس آن دختران را به عقد آب یا قنات درمیآورند.
سنگ اقبال توسط نشر چشمه منتشر شده و در نمایشگاه کتاب برای علاقهمندان عرضه خواهد شد.
«امیرکبیر» فرهاد حسنزاده فرهاد حسنزاده برای گروه سنی کودک و نوجوان و حتی بزرگسال نویسنده شناخته شدهای است. نویسندهای که در کارنامه درخشان نویسندگیاش بیش از ۱۰۰ کتاب به چشم میخورد و آثارش برگزیده جوایز داخلی و خارجی بسیاری شده است. نویسندهای که در سالهای ۲۰۱۸ و ۲۰۲۰ لوح سپاس جایزه جهانی هانس کریستین اندرسن را از آن خود کرد، دیپلم افتخار برای کتاب «زیبا صدایم کن» از آیبیبیوای در سال ۲۰۱۸ کشور یونان دریافت کرد و چهار دوره نامزد جایزه جهانی آسترید لیندگرن شد.
فرهاد حسنزاده امسال با آثار متعددی از سوی ناشران گوناگون در نمایشگاه حضور دارد اما همه این آثار تجدید چاپ هستند و دو اثر او برای نخستین بار در نمایشگاه عرضه شدهاند.
نخستین کتاب او «امیرکبیر» است که توسط نشر محراب قلم منتشر شده و در قالب نامهای برای گروه سنی کودک و نوجوان، زندگی و شخصیت امیر کبیر را روایت میکند.
خواهری بر حسب اتفاق متوجه میشود از نوادگان امیر کبیر است و او با نامههایی که برای برادرش مینویسد این مسئله را به برادرش میگوید و در قالب همین نامهها زندگی امیر کبیر روایت میشود.
کتاب حدود ۱۰۰ صفحه و برای مخاطبی که به تاریخ، شخصیتهای تاریخی و کتابهای زندگینامهای علاقه دارد حتماً میتواند جذاب باشد.
کتاب دوم حسنزاده «خوراک خرگوش با سس هزار و یک شب برای شیر زیرشلوارپوش» نام دارد. این کتاب با این عنوان بلند اما جذابش مجموعه داستانی طنز است که توسط نشر پرتقال منتشر شده است. این نویسنده در این داستانها، مضامینی امروزی را مورد بررسی قرار داده و تأکید بیش از حد افراد بر فناوریها و شبکههای اجتماعی را نقد کرده است. از نظر فرهاد حسنزاده، این فناوریهای جدید جای ارتباط واقعی میان افراد را گرفته و سبب شدهاند افراد در عین نزدیکی به یکدیگر، از حال و روز حقیقی خود بیخبر باشند.
«شهرزاد، دختر شرقی» محمدرضا سرشار محمدرضا سرشار امسال با مجموعه داستانهای «شهرزاد، دختر شرقی» ویژه مخاطب نوجوان به نمایشگاه کتاب آمده است.
البته این مجموعه ۱۵جلدی به قلم جمعی از نویسندگان است که به سرپرستی محمدرضا سرشار نوشته شده است اما نوشتن چند جلد از این مجموعه از جمله «شبح ترسناک»، «شهربازی شگفتانگیز» و «جزیره ماهی» بر عهده خود سرشار بوده است.
داستانهای «شهرزاد، دختر شرقی» که توسط بهنشر عرضه شده است، سلسله ماجراهای شگفتانگیز و پرهیجان از سفر دریایی ناخدا شایان به همراه خانوادهاش در راه رسیدن به جزیره نگین را بیان میکند.
این سفر دریایی نخستین سفر تابستانی شیرزاد، مهرزاد و شهرزاد است اما حس شیرین آغاز سفر با ورود نیروهای مرموز و مزاحم دریا کمکم به دلهره و ترس تبدیل میشود. معماها و اتفاقهای عجیب و هیجانانگیز داستان، پس از نجات خانواده ناخدا شایان و رسیدن به یک جزیره مرموز با مردمانی از ملیتهای اروپایی، آمریکایی، ژاپنی، پاکستانی، سرخپوست، عرب و آفریقایی که سالها در این جزیره گیر افتادهاند تازه شروع میشود.
«آبنبات لیمویی» مهرداد صدقی مهرداد صدقی در چند دوره نمایشگاه با کتابهای آبنباتیاش حضور داشت. این نویسنده با کتاب «آبنبات هلدار» معروف و به مخاطب ایرانی معرفی شد.
او بعداً «آبنبات پستهای»، «آبنبات دارچین» و «آبنبات نارگیلی» را هم نوشت و حالا امسال با آخرین کتاب آبنباتیاش با عنوان «آبنبات لیمویی» در نمایشگاه حضور دارد. این کتاب مثل آثار گذشتهاش توسط نشر سوره مهر منتشر شده و در دسترس علاقهمندان به خواندن آثار طنز قرار گرفته است.
صدقی گفته این کتاب آخرین کتاب آبنباتیاش خواهد بود و قرار است در آثار بعد ژانرهای دیگر نویسندگی را تجربه کند.
کتابهای آبنباتی مهرداد صدقی با مجموع ۸۶ نوبت چاپ از محبوبترین و پرفروشترین کتابهای سوره مهر محسوب میشوند. خدیجه زمانیان یزدی